جدول جو
جدول جو

معنی حیف خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

حیف خوردن
افسوس خوردن، دریغ خوردن، پشیمان شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لیز خوردن
تصویر لیز خوردن
سر خوردن، لغزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیچ خوردن
تصویر پیچ خوردن
پیچیدن، پیچ و تاب پیدا کردن، خمیدگی پیدا کردن، پیچیدگی پیدا کردن، پیچیدن و جا به جا شدن رگ یا پی یا استخوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسف خوردن
تصویر اسف خوردن
دریغ خوردن افسوس خوردن دریغ خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بید خوردن
تصویر بید خوردن
سوراخ سوراخ شدن پارچه پشمی و قالی بسبب کرم بید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زحیر خوردن
تصویر زحیر خوردن
غم داشتن، اندوهگین بودن
فرهنگ لغت هوشیار
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرص خوردن
تصویر حرص خوردن
کادیدن خشمیدن عصبانی شدن خشمگین گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش خوردن
تصویر پیش خوردن
خوردن قبل از موعد مقرر، پیش خور کردن: امید به پیش خوردنست
فرهنگ لغت هوشیار
پیچیدن (دست وپا روده و مانندآن) خمیدگی پیدا آمدن در چیزی، گردیدنمنحرف شدن: از سر کوچه پیچ خورد دیگر او را ندیدم، تاب برداشتن کج شدن (چوب میله آهنی و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر خوردن
تصویر شیر خوردن
نوشیدن شیر مادر از پستان او یا نوشیدن شیر گاو و گوسفند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علف خوردن
تصویر علف خوردن
گیاه خوردن، خوردن خوردن علف، غذا خوردن، خوردن طعام (مطلقا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیس خوردن
تصویر کیس خوردن
چین خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه خوردن: و جانور هست که مراو را خود شیر نیست البته همان ساعت که بزاید گیاخورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیج خوردن
تصویر گیج خوردن
گیج خوردن سر کسی. دوار سر پیدا کردن: سرش گیج میخورد
فرهنگ لغت هوشیار
لغزیدن پای در جایی لغزان سریدن: پایم در برف لیز خورد و بزمین افتادم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیس خوردن
تصویر کیس خوردن
((خُ دَ))
چین خوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرص خوردن
تصویر حرص خوردن
((حِ خُ دَ))
خشمگین شدن، به خود فشار آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لیز خوردن
تصویر لیز خوردن
((خُ دَ))
سر خوردن، لیزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
Wrinkle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
plisser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
морщиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
runzeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
зморщуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
marszczyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
起皱
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
enrugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arricciarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
arrugar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
rimpelen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
ย่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
mengerut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
सिकुड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چین خوردن
تصویر چین خوردن
לקמט
دیکشنری فارسی به عبری